عشق مهمان عزیزی است..!

متن مرتبط با «داستان» در سایت عشق مهمان عزیزی است..! نوشته شده است

داستان من...!!

  • مژگان به هم بزن که بپاشی جهانِ منکوبی زمین من به سر آسمانِ مندرمان نخواستم ز تو من درد خواستم!یک دردِ ماندگار! بلایت به جانِ منمی‌سوزم از تبی که دماسنجِ عشق رااز هُرمِ خود گداخته زیرِ زبانِ منتشخیص درد 2من به دل خود حواله کنآه! ای طبیبِ دردفروش جوانِ من!نبض مرا بگیر و ببر نام خویش راتا خون بَدَل به باده شود در رگان من...گفتی: غریب شهر منی این چه غربت است؟!کاین شهر از تو می‌شنود داستان من... نوشته شده در  پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ساعت 11:5&nbsp نویسنده آرش  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها