شده در حنجره ات بغض گلو گیر شود؟به تلاطم برسی، حسِ تو تحقیر شود؟شده دلتنگ شوی، اشک امانت ندهد؟زخمیِ عشق شوی، قلب تو زنجیر شود؟شده ویرانه شوی، بال و پرت بسته شود؟نتوانی بروی، عشق زمین گیر شود؟شده آرام ترین آدمِ این شهر شوی؟وقتی احساسِ تو با فاصله تعبیر شود؟شده هی شعر بگویی و غزلباف شوی؟دفترت از همه ی قافیه ها سیر شود؟شده چشمانِ تو در حسرت او زل بزند؟وَ فقط خیره به یک سایه ی تصویر شود؟آه از عشق بگویم !!! شده رنجور شوی؟وقتی از حادثه ی عشق دلت پیر شود؟؟ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۲ساعت 20:57  نویسنده آرش بخوانید, ...ادامه مطلب