مسیر مبهمی پیدا و من گم می شوم در خود
هجوم سایه ی بررسی از دلیل ایجاد اندوه منبع زنده هم اینجا گذر دارد
سراسر بغضم و آه و سکوتی تلخ می بارد
غباری در پس تردید بر روحم نظر دارد
هزاران مثنوی در سینه و افسوس خاموش است
که از واگویه های دردها عمری حذر دارد
من از آشفتگی های خیالم سخت دلگیرم
همیشه جاری و افسوس حرفی مختصر دارد
هوای سرد پاییز و غروبی سخت جانفرسا
وَ باید بگذرم تا آسمان...شوقی به سَر دارد
برچسب : نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 148