خداحافظ پرستویی که دیگر بر نمی گردی..!!!

ساخت وبلاگ

خداحافظ پرستویی که دیگر برنمی گردی
پریشان کرده گیسویی که دیگر برنمی گردی

تمامِ شهر، پاییزِ غم و درد است بعد از تو
گُلِ زیبا و خوشبویی که دیگر برنمی گردی

چه باید گفت از دردت، به جایِ خالی و سردت
شبِ تاریک، سوسویی که دیگر برنمی گردی

نصیبِ شاهنامه زخمِ تنهایی ست بعد از این
پس از تو نوشدارویی که دیگر برنمی گردی

بغل وا کن به رویِ من، بخوان شعری دمِ رفتن
تو ای ماهِ غزلگویی که دیگر برنمی گردی

دلم آشوب چون امواجِ توفان خورده یِ دریا
شده غرقِ هیاهویی که دیگر برنمی گردی

به تو با بغض می گویم بمانم چشم بر راهت؟
به من با اشک می گویی که دیگر برنمی گردی

از اینجا رفته ای و ردِ پایت مانده در باران
دو چشمم خیره بر سویی که دیگر برنمی گردی...


نوشته شده در  چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳ساعت 17:45&nbsp نویسنده آرش 

عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 12 تير 1403 ساعت: 19:37